نظریه های عشق

در مطالعه‌ای که درباره «نگرش به ازدواج» به عمل آمده است، مردم عشق را پدیده‌ای مرموز، اسرارآمیز، عرفانی و بادوام توصیف کرده‌اند. در طول تاریخ، شاعران، نویسندگان، هنرمندان، فیلسوفان و دانشمندان تلاش کرده‌اند که مفهوم واقعی عشق را دریابند. البته روان‌شناسان هم به نوبه خود نظریه‌هایی برای تشریح طبیعت عشق ارائه نموده‌اند، امّا باید توجه داشت که هر فرد، تفسیر و تعبیر خاص خودش را در این زمینه دارد.  

با چهار نظریه معروف که برای توضیح و توصیف دوست داشتن، عشق و دلبستگی عاطفی ارائه شده آشنا می‌شویم. 

 1- دوست داشتن در مقابل عشق (نظریه رابین) 

 زیک رابین، روان‌شناس، عشق را متشکل از سه عنصر می‌داند:

  • دلبستگی- شرط محبت کردن و بودن با فردی دیگر.
  • محبت- ارزش‌گذاری نیازها و خوشی‌های دیگران به قدر نیازها و خوشی‌های خود.
  • تعلّق- به اشتراک گذاشتن افکار، احساسات و تمایلات خصوصی خود با فردی دیگر.

رابین در کنار مطرح ساختن دیدگاه فوق، دو پرسشنامه نیز برای اندازه‌گیری این متغیرها به وجود آورده است. او درابتدا در حدود 80 پرسش برای به دست آوردن نگرشی که یک فرد درباره عشق دارد طراحی کرد. این پرسش‌ها بر حسب این که منعکس‌کننده احساس دوست داشتن یا احساس عشق بودند، مرتب شده بودند. این دو مجموعه پرسش بین 198 دانشجوی دوره کارشناسی توزیع شد و تحلیل‌های آماری بر روی پاسخ‌ها به عمل آمد.

نتیجه به دست آمده به رابین اجازه داد تا 13 پرسش برای «دوست داشتن» و 13 پرسش برای «عشق» را که معیارهای قابل اطمینانی برای این دو متغیر بودند، تعیین کند.

نمونه‌های زیر، مشابه برخی از پرسش‌هایی است که در «مقیاس دوست داشتن و عشق» رابین وجود دارد:

اندازه‌گیری «دوست داشتن»

1- من احساس می‌کنم که ........... آدم محکم و استواری است.
2- من به نظرات و عقاید ........... اطمینان دارم.  

اندازه‌گیری «عشق»

1- در من یک حس قوّی انحصارگری نسبت به ........... وجود دارد.
2- خیلی دوست دارم که ........... با من محرمانه صحبت کند.
3- من برای ........... تقریباً هر کاری خواهم کرد.

مقیاس‌هایی که رابین برای اندازه‌گیری دوست داشتن و عشق ارائه کرد، مؤید نظریه او درباره عشق بودند. رابین در مطالعه دیگری برای تعیین این که آیا این مقیاس‌ها واقعاً دوست داشتن را از عشق متمایز می‌سازد یا نه، به این نتیجه رسید که دوستان خوب، امتیاز بالایی در مقیاس «دوست داشتن» به دست می‌آورند امّا فقط افراد خاصی می‌توانند در مقیاس «عشق»، امتیاز بالا کسب کنند.

عشق یک مفهوم عینی نیست و بدین خاطر اندازه‌گیری آن دشوار است. «مقیاس دوست داشتن و عشق» رابین، روشی را برای اندازه‌گیری احساس پیچیده عشق پیشنهاد می کند.  

2- عشق دلسوزانه در مقابل عشق شهوانی (نظریه هاتفیلد)  


به عقیده الین هاتفیلد، روان‌شناس، عشق دو نوع اصلی بیشتر ندارد: عشق دلسوزانه و عشق شهوانی. عشق دلسوزانه، مشخصه‌اش احترام متقابل، دلبستگی، عاطفه و اعتماد است. عشق دلسوزانه معمولاً در فضایی از احساس درک متقابل و احترام مشترک برای یکدیگر، رشد می‌یابد.

مشخصه عشق شهوانی، هیجان شدید، جاذبه جنسی، اضطراب و عاطفه است. هنگامی که به این هیجانات شدید از سوی مقابل نیز پاسخ داده شود، فرد احساس خوشحالی و ارضاء می‌کند. امّا عشق یک سویه به احساس یأس و نومیدی و افسردگی می‌انجامد. به عقیده هاتفیلد، عشق شهوانی، عشقی گذرا است و معمولاً بین 6 تا 30 ماه بیشتر دوام نمی‌آورد.

به گفته هاتفیلد، عشق شهوانی هنگامی که انتظارات فرهنگی مشوّق عاشق شدن باشد، یا هنگامی که فردی با ایده‌های پیش پنداشته شما در مورد معشوق ایده‌آل مطابقت داشته باشد و یا هنگامی که حضور فرد دیگری باعث افزایش تحریک فیزیولوژیکی شما گردد، برانگیخته می‌شود.

عشق شهوانی ایده‌آل، سپس به عشق دلسوزانه که بسیار بادوام‌تر است منجر می‌گردد. با وجودی که اغلب مردم در جستجوی رابطه‌ای هستند که امنیت و پایداری عشق دلسوزانه و شدّت و حدّت عشق شهوانی را یکجا در خود داشته باشد، امّا به عقیده هاتفیلد چنین رابطه‌ای بسیار نادر است.  

3- مدل رنگ‌های اصلی (نظریه جان‌لی)  


جان لی در کتاب خود به نام «رنگ‌های عشق» که در سال 1973 منتشر شد، انواع عشق را با رنگ‌های اصلی مقایسه کرده است. درست همان گونه که سه رنگ اصلی وجود دارد، جان لی سه سبک اصلی هم برای عشق قائل شده است. این سه سبک عبارتند از: 1) عشق به یک فرد ایده‌آل، 2) عشق به عنوان یک بازی و 3) عشق به عنوان دوستی.

جان لی درادامه تشبیه خود می‌گوید که همان گونه که سه رنگ اصلی با یکدیگر ترکیب شده و رنگ‌های مکمل را به وجود می‌آورند، این سه سبک اصلی عشق نیز می‌توانند با یکدیگر ترکیب شده و 9 سبک متفاوت و ثانویه عشق را به وجود آورند. برای مثال، ترکیبی از سبک‌های اول و دوم به عشق شیدایی یا عشق وسواسی می‌انجامد.

6 سبک عشق از دید جان لی

·         سه سبک اصلی

1- عشق به یک فرد ایده‌آل
2- عشق به عنوان یک بازی
3- عشق به عنوان دوستی

·         سه سبک ثانویه

1- عشق شیدایی- وسواسی (ترکیب 1 و 2 اصلی)
2- عشق واقع‌گرایانه و عملی (ترکیب 2 و 3 اصلی)
3- عشق فداکارانه (ترکیب 1 و 3 اصلی)

4- نظریه مثلثی عشق (نظریه اشترنبرگ)  


رابرت اشترنبرگ، روان‌شناس، نظریه مثلثی عشق را ارائه کرده است. او سه مؤلفه را برای عشق در نظر گرفته است: صمیمیت (رابطه نزدیک)، میل جنسی و تعهد. ترکیبات مختلف از این سه مؤلفه به انواع مختلفی از عشق می‌انجامد. برای مثال، ترکیب صمیمیت (رابطه نزدیک) و تعهد به عشق دلسوزانه و ترکیب میل جنسی و رابطه نزدیک به عشق شهوانی می‌انجامد.

به گفته اشترنبرگ، رابطه‌ای که بر مبنای دو یا بیشتر از این عناصر بنا شده باشد، بادوام‌تر از عشقی است که تنها بر اساس یکی از این مؤلفه‌ها باشد. اشترنبرگ از واژه «عشق کامل» برای توصیف عشقی که از ترکیب هر سه مؤلفه، یعنی رابطه نزدیک، میل جنسی و تعهد به وجود آمده باشد، استفاده کرده است. به عقیده اشترنبرگ، هر چند این نوع عشق، قویترین و بادوام‌ترین نوع عشق است ولی بسیار نادر می‌باشد.

منبع  

"Theories of Love", Kendra Van Wagner,

آخرین اخبار از سرطان

 

هر شخص دارای سلول های سرطانی در بدن خود است .

این سلول های سرطانی در آزمایشهای استاندارد خود را نشان نمی دهند تا آنکه به مقدار چند میلیارد سلول افزایش یابند. زمانی که پزشکان به اشخاص مبتلا به سرطان اعلام می کنند که دیگر در بدن آنها سلول سرطانی وجود ندارد ، این حالت فقط بدان معناست که آزمایشها دیگر قادر به ردیابی و پیدا کردن سلولهای سرطانی نیست زیرا آن سلول ها به مقدار قابل رد یابی شدن در بدن وجود ندارند.
 

 =============  

 

سلولهای سرطانی بین شش تا  ده مرتبه در دوره زندگی یک انسان پیدا می شوند.
 
 ======= 

زمانی که سیستم ایمنی انسان قوی باشد سلولهای سرطانی از  بین می روند و از ایجاد تومور سرطانی جلوگیری می شود.
 
 ========

 زمانی که شخص بیماری سرطان دارد نشانه آنست که وی دارای کاستیهای تغذیه ای شده است . این کاستی ممکن است منشاء ژنتیک ،محیطی ، غذا ها و عواملی درشیوه زندگی باشد.
========
 برای غلبه بر کاستی های متعدد تغذیه ای ، تغییر در رژیم غذایی شامل اضافه کردن بعضی  مخلفات غذا یی ، سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.
 ===========

 شیمی درمانی ضمن آنکه باعث مسموم کردن فوری سلول های سرطان است که سریع رشد می کند ، سلول های سالم بدن درمغز استخوان و دیواره روده ها و غیره را که سریع رشد می کند نیز از بین می برد و می تواند سبب ضایعه عضو بدن مثل کبد ، کلیه
 ها و قلب و ریه ها و غیره شود..

 =========

  پرتوگیری ضمن آنکه سلولهای سرطانی را نابود می کند سلولهای سالم را نیز می سوزاند، ضایع می کند وباعث تخریب آنها می شود. 
==========

 درمان اولیه با شیمی درمانی و پرتو درمانی غالبا  اندازه تومور را کاهش می دهد. با اینوصف شیمی درمانی و پرتودرمانی درازمدت به نابودی بیشتر تومور منتج نمی شود. 
 =========

 زمانی که بدن تحت تاثیر مسمو میت ناشی از شیمی درمانی و
 پرتودرمانی قرار می گیرد سیستم ایمنی در معرض خطر و نابودی واقع می شود بنا براین شخص ممکن است مقاومت خود را در برابر انواع مختلف عفونتها و پیچیدگیهای ناشی از آن از دست بدهد..
 
 =========  
  شیمی درمانی و پرتو درمانی می تواند باعث جهش ژنتیکی سلولهای سرطانی گردد و مقاوم و پایدار شود ونابود کردن آنها مشکل خواهد شد. جراحی می تواند باعث گسترش سلول های سرطانی به دیگر نقاط بدن شود.
 
 =============

 یک راه موثر مبارزه با سرطان  نرساندن غذا به سلولهای سرطانی است ..  عدم رساندن مواد غذ ایی مورد نیاز سلول برای جلوگیری از افزایش و چند برابر شدن تعداد سلولها است.

  ========== 

 سلولهای سرطانی از چه موادی تغذیه می شوند
  
 =========
 
  قند تغذیه کننده سرطان است. با قطع مصرف قند یک عامل مهم تامین غذا برای  سلولهای سرطانی قطع می شود .
 جانشین های قند نظیر
 
NutraSweet ، Equal ، Spoonful و غیره با A  spartame ساخته می شود و زیان آوراست. یک جانشین طبیعی بهتر عسل مانوکا یا ملاس ناشی از قند سازی است لیکن مقدار مصرف آن باید بسیاراندک باشد. نمک سفره دارای افزودنی شیمیایی است که رنگ آنرا سفید کند..

 جانشین بهتر نمک سفره نمک حاصل ازآب دریا و یا
Brag's aminos است.
 ========  
 
شیر باعث می شود که بدن بخصوص در سیستم گوارش (معده و روده ها) مخاط درست کند. سرطان ا ز مخاط تغذیه می کند .     با قطع مصرف شیر و جانشین کردن آن با شیر سویا سلولهای  سرطانی در برابر بی تغذیگی قرار می گیرند.
 
 =========

  سلولهای سرطانی در محیط اسیدی مقاوم و پایدار می شوند.. رژیم مبتنی بر گوشت قرمز اسیدی می شود و بهترین آنست که ماهی خورده شود و بجای مصرف گوشت گاو و خوک مقدار کمی  گوشت جوجه مرجح است. گوشت قرمزهمچنین محتوی آنتی بیوتیک های دامی ، هرمون های رشد و انگل است که تماما بخصوص برای اشخاص مبتلا به سرطان آسیب رسان است .
 =========

   رژیم با 80% سبزیجات تازه و آب میوه و بنشن ، دانه های نباتی ، آجیل ها و مقداری میوه بدن را در محیط  قلیایی قرار می دهد. ازغذاهای پخته شده شامل بنشن ،حدود    20% می تواند به بدن برسد. آنزیم های زنده در آب سبزیجات تازه به آسانی جذب می شود و ظرف 15 دقیقه به سطوح سلولی می رسد تا سلولهای سالم را رشد کافی دهد و تقویت کند... برای بدست آوردن آنزیم های زنده بمنظور ساختن سلول های سالم کوشش کنید آب سبزیجات تازه ( بسیاری از سبزیجات از جمله جوانه لوبیا ) مصرف کنید و دو تا سه مرتبه  در روز مقداری سبزیجات خام بخورید.
 آنزیم ها در حرارت 104 درجه فارنهایت (یا 40 درجه سانتیگراد) ازبین می روند.
 ========   
  از خوردن قهوه ، چای وشکلات که دارای کافئین زیاد است پرهیز کنید. چای سبز جانشینی بهتر و دارای خواص ضد سرطان است. بهترین نوشیدنی آب است.برای جلوگیری از ورود توکسین های معروف(مواد سمی ) و فلزات سنگین در آبهای لوله کشی به بدن ، مصرف آب تصفیه شده یا فیلتر شده مناسب است. ا ز خوردن آبهای تقطیر شده پرهیز کنید. 
 ========

  هضم پروتئین گوشت قرمز سخت است و نیاز به مقدار زیادی آنزیم گوارشی دارد. گوشت هضم نشده که در روده ها باقی بماند فاسد می شود و مسمومیت ایجاد می کند.
=========

  دیواره های سلول سرطانی دارای پوشش پروتئین خشن است.  با  صرفنظر کردن از خوردن گوشت یا کمتر خوردن آن آنزیم بیشتری برای حمله به دیواره های پروتئینی سلول سرطان آزاد می شود و به بدن امکان می دهد سلول های سرطانی را از بین ببرد.. 
 =========

  بعضی مکمل ها : IP6,
 
Flor-ssence, Essiac, anti-oxidants, vitamins, minerals, EF A s
 
etc...)) سیستم ایمنی را بهبود  می بخشند تا سلولهای مبارزه کننده و کشنده خود بدن را برای از بین بردن سلول سرطانی تقویت کنند. مکمل های دیگرنظیر ویتامین ای  (E) توان برنامه ریزی کشتن سلول یعنی روش معمولی خلاصی یافتن از سلول های آسیب دیده ، غیر ضروری و غیر لازم بدن را دارند
=========

  سرطان بیماری جسم و روح و روان است. داشتن روحیه مثبت و  پیکار جو به شخص مبارزه کننده با سرطان کمک می کند که به بقای خود ادامه دهد. خشم و عدم بخشش و تند خویی بدن را در برابر محیط پر تنش وترشرویی قرار می دهد. بیاموزید که روحیه ای توام با عشق و بخشندگی داشته باشید. بیاموزید که همواره حالت آرامش و دلی آرام داشته باشید و از زندگی لذت ببرید
 .========== 

سلول های سرطانی درمحیط حاوی اکسیژن توان ماندن ندارند. ورزش روزانه وتنفس عمیق باعث می شود که اکسیژن به لایه های سلولی برسد . اکسیژن درمانی روش دیگرِی برای از بین بردن سلول های سرطانی است.

۱0 آدم مشهوری که از شکست‌ نهراسیدند

 

بسیاری از اوقات، تصور می‌کنیم که موفقیت آدم‌های مشهور به خاطر استعداد، ژنتیک، فیزیک بدنی، شانس یا موقعیت زمانی و مکانی ویژه‌ای که در آن بوده‌اند، است، نه به خاطر سماجت و شهامت و سختکوشی‌شان. اما توماس ادیسون بر این باور است که «موفقیت حاصل یک درصد نبوغ و ۹۹ درصد عرق ریختن است.»

اما اگر باور ندارید و  به دنبال مثال‌های دیگر هستید، به احتمال زیاد این پست می‌تواند نظرتان را عوض کند:

۱- هنری فورد: او، بنیان‌گذار کارخانهٔ خودروسازی فورد بود. او اولین کسی بود که برای تولید خودروی ارزان‌قیمت خط تولید را به کار گرفت. او نه‌تنها انقلابی در صنعت اروپا و آمریکا ایجاد کرد، بلکه با تولید انبوه کالا، بالا بردن دستمزد کارگران و قیمت پایین کالاها، تأثیری شگرفی بر اقتصاد و جوامع قرن بیستم نهاد، طوری که این روند را به نام او فوردیسم نامیدند.

هنری فورد به یکی از مشهورترین و متمول‌ترین مردان تاریخ تبدیل شد. فورد در کنار فعالیت‌های صنعتی و اقتصادی، یک نظریه پرداز و نویسنده ماهر نیز بود.

اما تا پیش از تولید مدل T در اکتبر سال ۱۹۰۸، او از برزخ‌های زیادی عبور کرد تا بتواند موفق شود، او تا پیش از این مدل، پنج بار تلاش ناموفق در عرصه صنعت و تجارت داشت.

از جمله این تنگناها و ناکامی‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: نخستین شرکت فورد، شرکت اتوموبیل‌سازی دیترویت را بود، ولی اتوموبیل‌های تولیدی او دارای کیفیت پایین و قیمت بالا بودند و این شرکت سرانجام منحل شد. او ناامید نشد و شرکت دیگری تأسیس کرد، بروز اختلافاتی باعث شد، او از این شرکت کناره بگیرد، این شرکت دوم، بعد از خروج او «کادیلاک» نام گرفت، حتی هنگامی که او شرکت فورد و مالکومسون را هم تأسیس کرد، فروش پایین باعث ایجاد یک بحران جدی شده بود.

اما فورد از همه این موانع عبور کرد.

۲- سویچیرو هوندا: صنایع موتور هوندا، یک شرکت بزرگ ژاپنی است. این شرکت بخاطر تولید موتورسیکلت و خودرو در سطح جهان شناخته می‌شود. این شرکت معظم در بسیاری از کشورها مانند آمریکا، کانادا، برزیل، تایلند و چین کارخانه‌هایی دارد. هوندا پنجمین تولید کننده خودرو در جهان و دومین تولید کننده خودرو در ژاپن است.

سویچیرو هوندا در سال ۱۹۰۶ در شهر کوچک ژاپنی کومیو متولد شد. او در کودکی به پدرش که یک تعمیرکار دوچرخه بود، کمک می کرد. در ۱۵ سالگی و بدون داشتن تحصیلات رسمی، هوندا برای یافتن کار به توکیو رفت. او به عنوان شاگرد در یک گاراژ پذیرفته شد اما مجبور به پرستاری از کودک صاحب گاراژ شد. هوندا که ناراحت و خسته شده بود، به خانه بازگشت اما فقط شش ماه در آنجا ماند و دوباره به توکیو برگشت. این مرتبه به عنوان مکانیک خودرو شش سال در توکیو ماند و در ۲۲ سالگی به زادگاهش بازگشت تا خودش به تعمیر خودرو بپردازد.
علاقه‌ هوندا به خودرو او را به سوی خودروهای مسابقه سوق داد و هوندا توانست در سال
۱۹۳۶، میانگین رکورد سرعت جدیدی خلق کند. متأسفانه او دچار یک سانحه‌ شدید شد و تعدادی از استخوان‌هایش از جمله مچ هر دو دستش شکسته شد. همسرش که نگران سلامت هوندا بود، از او خواست که به مسابقه با اتومبیل پایان دهد. هوندا بدون رفتن به سراغ مسابقه، تصمیم گرفت تمام انرژی خود را صرف کارش نماید و در سال ۱۹۳۷ به سراغ تولید رینگ پیستون رفت و شرکت صنایع سنگین توکای سیکی را تاسیس کرد، این شرکت توانست قراردادی با تویوتا برای فروش پیستون ببندد، اما کیفیت پایین پیستون‌ها باعث لغو قرارداد شد.

او هنوز هم از نداشتن تحصیلات رسمی رنج می‌برد و به همین دلیل در دانشکده‌ فناوری هاماماتسو ثبت نام کرد، اما به علت نداشتن علاقه، تحصیل را نیمه‌کاره رها کرد.

در زمان جنگ جهانی دوم، او به شرکت‌های دیگر در تولید انبوه پروانه هواپیماها کمک می‌کرد، بدبیاری او تمامی نداشت: در سال ۱۹۴۴، یک بمب‌افکن B 29 آمریکایی کارخانه او را بمباران کرد و سال بعد هم زلزله‌ای باعث تخریب کامل تأسیسات شد، طوری که مجبور شد بقایای وسایل را به تویوتا بفروشد.

در اکتبر ۱۹۴۶، او انستیتوی تحقیقات فناوری هوندا را تأسیس کرد، محوطه کاری این مؤسسه فقط ۱۶ متر مربع بود و تنها ۱۲ نفر پرسنل داشت!

بعد از جنگ جهانی، در شرایط اقتصادی وخیم، مردم نیاز به وسایل نقلیه بسیار ارزان داشتند، شرکت هوندا در این زمان با ایده موتوردار کردن دوچرخه توانست، سرمایه اولیه برای موفقیت‌های بعدی را کسب کند.

سرانجام شرکت هوندا در سال ۱۹۴۹ پس از تولید چند دوچرخه موتوردار، اولین موتورسیکلت کامل خود را وارد بازار کرد.

اما این شرکت باید تا سال ۱۹۶۳ صبر می‌کرد تا نخستین خودروی خود را وارد بازار کند که در واقع وانت T360 بود:

شرکت هوندا در سال ۲۰۱۱، بیش از یک میلیون و ۱۴۷ هزار خودرو فروخت.

سویچیرو هوندا تا سال ۱۹۷۳، رئیس این شرکت بود، وی در سال ۱۹۹۱ به خاطر بیماری کبدی درگذشت.

۳- آکیو موریتا: شاید نام «آکیو موریتا» برایتان آشنا نباشد، او در سال ۱۹۲۱ در شهر ناگویای ژاپن زاده شد و در  دانشگاه اوزاکا، فیزیک خواند. پس از فراغت از تحصیل و در زمان جنگ جهانی دوم به عنوان افسر نیروی دریایی در دفتر فناوری، کار بر روی تکمیل دستگاه‌ها و سلاح‌های حرارت‌یاب و ادوات هدف‌گیر شبانه را آغاز کرد. در همان جا بود که با مهندس تیزهوشی به نام ماسارو ایبوکا آشنا شد.

در سال ۱۹۴۶، این دو دوست با هم «شرکت مهندسی مخابرات توکیو» (TOTSUKO) با ۵۰۰ دلار سرمایه (۱۹۰٫۰۰۰ ین) و ۲۰ نفر تاسیس کردند. محل فعالیت شرکت در طبقه سوم یک ساختمان نیمه مخروبه در منطقه منهدم شده‌ای قرار داشت که تمامی دیوارهای بتونی آن شکافهای عمیق برداشته بود. بدین ترتیب سنگ بنای شرکت عظیم سونی به همت دو انسان سخت کوش با فعالیت تعمیر رادیو گذاشته شد. ۱۲ سال بعد، نام شرکت به سونی تغییر پیدا کرد. یک پلوپز که اتفاقا کارایی خوبی هم نداشت، جزو نخستین دستگاه‌های ساخت شرکت بود.

در اینجا تصویری از نخستین ضبط صوت ژاپن، که توسط همین شرکت ساخته شده را می‌بینید، این ضبط صورت Type-G نام داشت.

موریتا در سال ۱۹۹۹ بعد از سکته مغزی و ذات الریه در ۷۸ سالگی درگذشت.

۴- بیل گیتس: نفر بعدی لیست ما بیل گیتس است، چه کسی تصورش را می‌کرد که وقتی او در سال دوم دانشگاه هاروارد، از تحصیل انصراف می‌دهد و با رؤیای همگانی کردن کامپیوترهای شخصی، با پل الن شرکت مایکروسافت را تأسیس می‌کند، به این میزان موفقیت کسب کند؟ بیل گیتس در خانواده خوبی بزرگ شده بود و شاید هم شانس هم به یاری او آمد، حتی شما می‌توانید او را به ایده‌دزدی هم متهم کنید، اما بدون شورمندی و جاه‌طلبی مگر می‌شود تنها با بخت و اقبال، شرکتی به بزرگی مایکروسافت را ساخت؟

۵- کلنل سندرز: شاید نام کلنل سندرز را نشنیده باشید، اما اگر به عکس زیر نگاه کنید احتمالا پی می‌برید که چرا اینجا می‌خواهم از او یاد کنم، او مؤسس رستوران‌های زنجیره مرغ سوخاری کنتاکی است که به اختصار KFC هم نامیده می‌شود. KFC در ۱۰۵ کشور دنیا ۱۷ هزار شعبه دارد و بعد از مک‌دونالد بزرگ‌ترین رستوران زنجیره‌ای دنیاست. درآمد این رستوران‌ها در سال ۲۰۱۱، بالغ بر ۹٫۲ میلیارد دلار بوده است و مجموعا حدود ۴۵۵ هزار کارمند دارند!

نخستین بار سندرز در سال ۱۹۳۰ در غداخوری یک پمپ بنزین در یکی از شهرهای کوچک کنتاکی، در زمان رکورد اقتصادی آمریکا، مرغ سوخاری جادویی خود را پخت. سال بعد او تعداد صندلی‌های این رستوران را به ۱۴۲ رساند، چند سال بعد او شیوه پخت را عوض کرد و زمان لازم طبخ مرغ را بسیار کاهش داد.

در سال‌های اول، هنگامی که رشته رستوران‌های خود را افتتاح نکرده بود، مجبور بود، غذاهای خود را به رستوران‌های دیگر بفروشد، بسیاری از رستوران‌ها از خرید اغذیه خود خودداری می‌کردند. گفته می‌شود که او ۱۰۰۹ بار برای توافق بر سر فروش غذاهایش به رستوران‌های مختلف سر زده بود و هر بار دست خالی برگشته بود!

۶- والت دیزنی: او یکی از نابغه‌های مسلم دنیای هنر و مؤسس شرکت  والت دیزنی بود، این هنرمند بزرگ و خالق میکی ماوس، را زمانی هیچ کس نمی‌خواست.

نخستین کار جدی او رانندگی آمبولانس صلیب سرخ بود، اما بعد از پایان یافتن جنگ، این موقعیت شغلی هم از دست رفت. سپس او به کانزاس رفت تا روزنامه‌نگار شود، اما سردبیر او را به خاطر نداشتن تخیل و ایده‌پردازی، اخراج کرد! او را حتی به عنوان یک راننده آمبولانس هم استخدام نکردند تا اینکه برادرش به یاری‌اش آمد و او را در بانکی استخدام کرد، در آنجا، او آگهی‌های تبلیغاتی برای بانک طراحی می‌کرد و از این طریق بود که با یک طراح کارتون معروف آشنا شد، شرکت تبلیغاتی خود را بنا نهاد و به تدریج پا در جاده موفقیت نهاد.

 

 

 

7- استیون اسپیلبرگ: آثار نبوغ در همان زمان کودکی در او هویدا بود، همان زمان که فیلم‌های هشت میلیمتری می‌ساخت، او در شانزده سالگی با بودجه ۵۰۰ دلاری، نخستین فیلم مستقل خود را ساخت، فیلمی که بعدا الهام‌بخش فیلم برخورد نزدیک شد.

اما اسپیلبرگ هم تا قبل از شناساندن استعدادهای خود، روزگار سختی را سپری کرد. در جوانی دانشکده فیلم، تلویزیون و تئاتر کالیفرنیای جنوبی او را سه بار رد کرد، به همین علت در جای دیگری مشغول تحصیل شد، اما او برای تمرکز بر کار فیلمسازی این دوره تحصیلی را هم نیمه‌کاره رها کرد.

برنده جایزه اسکار برای فهرست شیندلر و نجات سرباز رایان و کسی که گیشه‌ها را با آرواره‌ها، ای تی و پارک ژوراسیک تسخیر کرد، بدون سخت‌کوشی و اعتماد به نفس به هیچ جا نمی‌رسید.

 

8- مایکل جوردن: مایکل جوردن بازیکن شاخص تاریخ بسکتبال است، اما در ابتدای کار، زمانی او را از تیم بسکتبال دبیرستان خارج کرده بودند، اما او با تمرین‌های سخت و ممارست در تمام طول یک تابستان، توانست خود را ثابت کند. نقل قول مشهوری از مایکل جوردن وجود دارد که با خواندنش متوجه می‌شویم او بارها در زندگی حرفه‌ای ورزشی خود را شکست را تجربه کرده و هر بار از ویرانه‌های شکست، پیروزی ساخته است:

«در طول زندگی ورزشی‌ام، نه هزار شوت را گل نکردم،
۳۰۰ بازی را باختم، ۲۶
بار هم می‌توانستم شوت پیروزی تیمم را به ثمر برسانم، اما آن را از دست دادم. من بارها و بارها شکست خورده‌ام و به همین دلیل به موفقیت رسیده‌ام.»
 

9- جک لندن: خالق آوای وحش و سپید دندان، چه مصائبی را تا پیش از موفقیت آثار خود تجربه کرد؟

جک لندن در خانواده تنگدستی در سان فرانسیسکو به دنیا آمد و در اوکلند بزرگ شد. او با اینکه توانست در دانشگاه پذیرفته شود، تحصیلات رسمی چندانی نداشت و هرچه آموخت، خود آموخت و بسیاری از آثار ادبی را در کتابخانه عمومی اوکلند خواند.

در ۱۸۸۹ در کارخانه کنسروسازی کاری سخت و سنگین پیدا کرد. بعد با پولی که از نامادریش وام گرفت قایقی خرید و به دزدی صدف پرداخت. در ۱۸۹۳ به عنوان کارگر با یک کشتی شکار شیر دریایی به ژاپن رفت. بازگشت او با بحران اقتصادی سال ۱۸۹۳ و مبارزات کارگری همزمان شد.

مدتی بی‌کار و ولگرد بود و در شهر بافلو به زندان افتاد. بعد به اوکلند بازگشت و دبیرستان را تمام کرد. خیلی دوست داشت که به دانشگاه کالیفرنیا برود و پس از سه ماه کوشش فشرده در تابستان در آنجا پذیرفته شد. اما به دلیل بی‌پولی ناچار پس از یک سال دانشگاه را رها کرد.

در ۱۸۹۷ با کشتی و همراه با دیگر جویندگان طلای کلوندایک به شهر داوسون در یوکان رفت. در آنجا بیمار شد و پزشکی او را درمان کرد. پس از بازگشت به اوکلند، سعی کرد که با نوشتن و فروش آثارش (به گفته خودش با فروش مغزش) از بی‌پولی و اجبار به کار بدنی رها شود. همزمانی این تصمیم او با گسترش مجله‌های عامه‌پسند ارزان که به‌دنبال داستان‌های کوتاه بودند باعث شد که او بتواند از راه نویسندگی پول در آورد. به‌زودی نویسنده‌ای موفق شد و در سال ۱۹۰۰ درآمد او از نویسندگی به ۲۵ هزار دلار رسید که در مقیاس آن روزها برای یک نویسنده، مبلغ بسیار قابل توجهی بود.

اما جالب است بدانید که تا پیش از پذیرش آثار او، ناشران مجموعا ششصد بار از چاپ رمان‌های او خودداری کرده بودند!

10- جیمز دایسون: جاروبرقی البته پیش از دایسون اختراع شده بود، اما تا بعد از جنگ جهانی دوم، محصولی لوکس بود و برای همه در دسترس بود، یکی از مخترعاتی که جاروبرقی را همگانی کرد و کار را با آن راحت کرد، جیمز دایسون بود.

جاروبرقی‌ها به طور معمول کیسه‌ها و فیلترهایی دارند که به این ترتیب عمل می کنند: هوا به کمک موتور که در پشت فیلتر و کیسه قرار دارد آشغال ها را به داخل کیسه هدایت می کند و این عبور هوا از کیسه به سبب وجود میلیون‌ها منفذ در کیسه جارو امکان پذیر است. اما مشکلی که در این کیسه‌ها وجود دارد این است که این منافذ به سرعت توسط گرد و غبار و آشغال ها بسته می‌شوند و باعث کاهش قدرت و مکش و فشار بر موتور می‌شوند.

اما در دهه ۷۰ دایسون با فناوری cyclonic separation نسل جدیدی از جاروبرقی‌ها را ساخت که در آن گردش هوا با سرعت بالا باعث جدا شدن و جداسازی سریع ذرات زباله می‌شود. این جاروبرقی‌ها نیازی به کیسه زباله و تعویض آن ندارند.

اما ساخت این جاروبرقی برای دایسون اصلا آسان نبود، او با حمایت همسرش، پنج سال را صرف ساخت این موتور کرد، گفته می‌شود در این مدت او ۵۱۲۶ بار اقدام به ساخت و آزمایش نمونه‌های ابتدایی نمود تا سرانجام موفق شد و جاروبرقی G-Force را در سال ۱۹۸۳ ساخت.

اما در ادامه او به مشکل بزرگی برخورد، هیج کارخانه و شرکت توزیعی، حاضر به حمایت از محصول او نبود، چون جاروبرقی او باعث از بین رفتن بازار پردرآمد تولید و توزیع کیسه‌های جاروبرقی می‌شد!

دایسون مجبور شد به بازار ژاپن روی بیاورد، در آنجا خوشبختانه از محصول او استقبال زیادی شد، طوری که در سال ۱۹۹۱ برنده جایزه بین‌المللی طراحی در ژاپن شد. در سال ۱۹۹۳، دایسون، شرکت خود را بنا کرد و با کمک تبلیغات تلویزیونی سرانجام جاروبرقی خود را به مردم شناساند